کاش قلبم درد تنهایی نداشت

چهره ام هرگز پریشانی نداشت

برگ های آخر تقویم عشق

حرفی از یک روز بارانی نداشت

کاش می شد راه سرد عشق را

بی خطر پیمود و قربانی نداشت...


به یاد ارزوهایی که می میرند سکوتی میکنم سنگین تر از فریاد....

ثانیه ها را بنگر که چه محزون موسیقی تنهایی را می نوازد....

 

 


وای ، باران

باران ؛

شیشه ی پنجره را باران شست

از دل من اما

چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟

آسمان سربی رنگ

من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ

می پرد مرغ نگاهم تا دور

وای ، باران

باران ؛

پر مرغان نگاهم را شست

اب رؤیای فراموشیهاست

خواب را دریابم

که در آن دولت خاموشیهاست

حمید مصدق

 

 

نظرات 10 + ارسال نظر
میناوسینا یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 02:48 ق.ظ http://joke2.blogsky.com

سلام دوست عزیز
از آنجاکه وبلاگ خوبی دارید خواهشمندم که به یکدیگر لینک یا لوگو بدهیم نظرخودرا در این باره از طریق ایمیل بیان کنید
باتشکر از همکاری شما

مینا یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:11 ق.ظ

kheili ghashang bood.man ke az khoondanesh lezat bordam

میناوسینا یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:11 ق.ظ http://joke2.blogsky.com

دوست عزیز ما به شما لوگو دادیم.
به ما سر بزنین.

مهدی یکشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:26 ق.ظ http://varzeshp.blogsky.com

از تو بسیار بسیار وخیلی خیلی ممنونم که به وب من امدی و دیدن کردی دیدی گفتم ظرر نمیکنی .
فقط همین یک بار نشه بازم سر بزن باشه .
تو هم وب خوبی داری خیلی عالیه مگه نه؟؟؟؟؟؟؟
اگر سایتی را می شناسی که برای بلگ اسکای قالب مجانی می ده بیا بگو

در ضمن لینگ من را در وب بگذار من این کار را مال تو کردم .ممنون

امیر دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:53 ق.ظ http://khate-kaj.blogsky.com

کاش می شد راه سرد عشق را بی خطر پیمود و قربانی نداشت.مرسی نوشته هات به من مسیر میدن.وتورا و لحظه خلق یک سکوت مبهم عشق آلود را در زیر باران سهراب می جویم.ودر تپش ثانیه ها غرق در سکوت یک بوسه عشق می شوم وباز ملتهب می شوم از یک سرزنش. سرزنشی به نام عشق...

سهیل دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:53 ق.ظ http://loveyou.blogsky.com

سلام . خوبی ؟ دلم نیومد نظر نداده برم . وبلاگ قشنگی داری . امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشی . منم به روزم . دوست تو سهیل از وبلاگ گروهی دوست دارم

سکوت سرد دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:16 ب.ظ http://sokootesard.persianblog.com

نمی توان به جایی گریخت
حقیقت
زیر چتر عادت
پنهان است ...
حال که
نه فرار
دردی را دوا می کند
و نه قرار
باید
بر مدار صبر
سماعی مردانه کرد .................
شاد زی...

یه سایه دوشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 08:35 ب.ظ http://marzesefr.persianblog.com

من خسته نیستم از همه اما سخته وقتی یکی خسته و داغون از راه میرسه ومیخواد به آدم تکیه کنه اما...اما تو خودت داغون تر از اون باشی
...فریاد تو خواب مثل واقعییته چون مثل بیداری هیچکس صدای آدمو نمیشنوه و به داد آدم نمیرسه

گلی سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:23 ق.ظ http://www.golikhanom.blogsky.com

شاید خدا هم دیگر از دست گریه هایم به عذاب امده باشد
اخر خدا هم مثل او دیگر جوابم را نمیدهد
در اخرین چاله های سیاه ذهنم نمی دیدم این زمان را
اما در این چاله سیاه عمرم دیگر هیچ چیز حتی ذهنم یاریم نمیکند.
باشد که نبینمتان در این سیاه زمانی که خودم در ان هستم.
یاسی تو رو خدا دعا کن برگرده. یاسی کاش از دستت کاری برمی امد که حداقل بهت التماس کنم . دستم تو هوا دنبال یه رشته امید میگرده اما هیچی نیست. چرا دنیام اینقدر سیاه شده؟
گلی

رامین چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:10 ب.ظ http://www.cheraraft.blogsky.com

سلام مجدد خدمت یاسمن خانم.
از تو خیلی ممنونم که به وب من امدی و دیدن کردی دیدی بازم به من سر بزن
ممنون میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد